گزارشی از دهمین نشست نقد و بررسی حضوری آثار جشنواره ی تئاتر سی و پنجم فجر
تئاتر ، ترجمان دردها
فاطمه رستمی
دهمین و آخرین جلسه کارگروه نقد در «عمارت روبهرو» به بررسی این نمایش پرداخت. مسئولیت نقد این جلسه را امین عظیمی بر عهده داشت که در ادامه گزارش پیش رو، گفتههای اعضای گروه نمایش «دا» در این نشست را میخوانید.
محمد بیژنی نسب:حرف دل ترنس ها را زدیم
محمد بیژنی نسب یکی از کارگردانان این نمایش که در فسا و روستاهای اطراف به بحث آموزش هم میپردازد، درباره این تجربه کاری و شکلگیری ایده اجرای نمایش «دا» گفت: «حرفه اصلی من تئاتر دانشآموزی است و با بچههایی که امکانات کمی دارند، کار میکنم. یک روستایی نزدیکی فسا به اسم آب آسمانی که من در این روستا با بچهها تئاتر کار میکردم. دررفت و آدمهایی که داشتم، باکسی به اسم ضرغام آشنا شدم. ضرغام یک پسر ترنس است که در این روستا زندگی میکند و با او رفتار درستی نمیشد. همه این مسائل باعث شد احساس کنم رفتار درستی با این افراد نمیشود و همین زمینهای ایجاد کرد که من مونولوگی دراینباره بنویسم. این مونولوگ را به گروه نویسندگان دادم تا متن را خلق کنند. داستان نمایش ما برآمده از یک اتفاق واقعی و گویشی واقعی است. گویش نمایش هم گویش آب آسمانی است».
بیژنی نسب گفت: «نقدی که یکی از منتقدان بعد از نمایش در مورد این اثر نوشته، به نظرم نقد درستی نیست و گفتههای ضدونقیضی در آن وجود دارد. در قسمتی از نقد او که کل داستان را دقیق در نقدش نوشته است، گفته گویش فسایی به اثر ضربه زده. من میخواهم بدانم چطور اگر گویش که البته گوش فسا نیست، گویش آب اسمانی است، به کار لطمه زده، شما داستان را اینقدر کامل فهمیدهاید؟!».
او افزود: «من دوستان ترنس زیادی را به این نمایش دعوت کردم و آنها میگفتند حرف دلشان را زدهایم. استقبال مخاطبان بهطورکلی خوب بود حتی مسئولان هم با دیدن نمایش خیلی برخورد خوبی داشتند. در جشنواره دانشجویی فقط از ما خواستند یکبار قبل از اجرا بازبینی شویم، که درنهایت مشکلی نداشتیم. ترنس ها از اینکه مردم فکر میکنند آنها ادا درمیآورند و... ناراحت هستند. ازنظر من همه آدمها یکسان هستند و هیچکسی به هیچ دلیلی نسبت به دیگری برتری یا ضعفی ندارد».
این کارگردان گفت: «من ذهن تصویری خوبی دارم، اما سعی میکردم در این اثر هر چیز اضافهای که به مخاطب تحمیل شود را حذف کنم تا او در عین سادگی بتواند روی موضوع ضرغام و مشکل ترنس ها فکر کند».
او درباره کارگردانی مشترک گفت: «من میزانسن های موردنظر را طراحی میکردم و زهرا تنوری اجرای این ایدهها و طرحها توسط بازیگران را کارگردانی میکرد. همچنین من به این دلیل که بازیگر کار هم بودم، نیاز داشتم کسی از بیرون من را هدایت کند و تنوری این کار را برای من میکرد.
سحر کدیور:نقد منفی جلوی رشد ما را نمیگیرد
بازیگر نقش مادر ضرغام و شخصیت نازلی در مورد بازی در نمایش«دا» گفت: «من از سال 89 کار میکنم و در شهرهای مختلفی اجرا داشتم. گروههای تئاتری زیادی هستند که میخواهند موضوعات خاص اینچنینی را اجرا کنند، اما درنهایت موفق نمیشوند و... ما سعی کردیم به صورتی کارکنیم که دست و پای کسی که این نمایش را میبیند بسته شود و به این دلیل که موضوع حساس است جلوی اجرا را بگیرند و تلاشمان بیثمر شود».
او گفت: «ما وقایع دیگری را برای طی شدن روند اجرا به داستان اضافه کردیم تا مشکل ضرغام قابلبیان شود. مخاطب ما ابتدا فکر میکنم داستان درباره آل و داستانهای بومی مربوط به زن تازه زایمان کرده و... است. ما تلاش کردیم داستان ضرغام را در یک پیله جلو ببریم و در طراحی صحنه هم تارهایی که وجود داشت به همین دلیل بود که نمیخواستیم به سمت کلیشهها برویم و حتی در ظاهر داستان هم دوست داشتیم تصاویر جدید به مخاطب بدهیم».
او گفت: «من هم نسبت به نقدی که به اثر شده است واقعاً ناراحتم. در گروه اولین کسی که کار خودمان را نقد میکرد و اشکالاتمان را میگفت من بودم. بنابراین میدانم که آدم نقدپذیری هستم، اما نقد باید توسط یک فرد مصلح و منصف صورت بگیرد تا نتیجهبخش باشد. میدانم که نقد منفی یک نفر نمیتواند جلوی رشد کار را ما را بگیرد و اگر قرار باشد جایزهای بگیریم با یک نقد از بین برود و... مسئله اینجاست که ما ناراحت میشویم وقتی میبینیم کارمان به این شکل ناآگاهانه نقد شده است».
او افزود: «ما سعی کردم مسائل روانشناسی را در نظر داشته باشیم و مشکل ضرغام را با این دیدگاه بررسی کنیم. در روستا یا شهر و... ممکن است خانوادهای که چنین فرزندی دارند، با او مشکلاتی داشته باشند و... زمانی که روستاها کدخدا داشتند میتوانست به ما کمک کند که به دلیل در چشم بودن خانواده کدخدا، شدت بحران وجود چنین فرزندی با اختلال جنسیتی را بهتر درک شود».
جلالالدین نصری نوبندگانی:در نمایش «دا» مفهوم گنگی نداریم
بازیگر نقش کدخدا که مدتهاست در منطقه فسا و سطح گستردهتر درزمینهٔ تئاتر فعالیت داشته است، درباره تجربه بازی در نمایش «دا» گفت: «ما در نمایش «دا» مفهوم گنگی نداریم که گویش یا لهجه بخواهد او را از درک داستان نمایش دور کند. برای ما درک کلیت مفهومی که در ذهن داشتیم کافی است. دکور نمایش ما معانی و مفاهیم ساده، اما درعینحال همسو با داستان داشت و اگر مخاطب یا منتقد بهدقت نمایش را تماشا کرده باشد به کارکردهای مفهومی آن پی میبرد».
او گفت: «وقتی به جشنواره آمدم خاطرم آمدم روزی که برای بار اول جشنواره تئاتر فجر را در همین تئاتر شهر تجربه کردم، روی تابلوها نوشته بود هشتمین دوره فجر و امسال سی و پنجمین دوره بود و همه این سالها ما تلاش کردیم تا به اهدافمان برسیم. ایکاش سختی کار ما برای شما قابللمس بود. آمدن یک تئاتر از شهری در جنوب ایران کار سادهای نیست. ما پتانسیل تئاتری بالایی در شهر فسا داریم و در دهه فجر100هزار تماشاگر داریم و همیشه کورسویی از تئاتر در شهر ما در طول سال روشن است. تئاتر در کشور ما بهخصوص در شهرستانها هنر فقیری است و اگر کسی که در این عرصه تلاش میکند، عاشق نباشد میرود به سمت این کارها که بازیگر چهره، فوتبالیست و...میآورند بلکه نمایشش بفروشد».
نصری گفت: «گروههای فعال و استعدادهای زیادی در شهرستانهای ایران وجود دارد که اگر نگاهی متعهدانهتر و جدیتر به آن میشد، میتوانستند بروز پیدا کنند. در شهر فسا ما حتی یک فضایی مثل این ساختمان که در آن جلسات نقد برگزار میکنید، نداریم. مسئولان به ما توجه کافی ندارند و ما حتی برای تأمین هزینه سفر به آمدن به تهران خیلی تلاش کردیم».
امین عظیمی:تهرانی ها هم به دنبال تئاتر خوب هستند!
امین عظیمی دبیر کارگروه نقد سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و منتقد این جلسه در آخر گفت: «فکر میکنم در آخرین جلسه کارگروه نقد یکی از مهمترین نکاتی که لازم میدانم بیان کنم، این است که طبقهبندی تئاتر تهران و شهرستان واقعاً قدیمی شده است و ما هم اگر از این واژهها استفاده میکنیم، برای بیان منظور کلاممان است».
او گفت: «حتی کسانی که در تهران هم تئاتر کار میکنند به دنبال تماشای یک اثر خوب هستند. اغلب کارگردانهایی که در تهران هم کار میکنند از سایر شهرها برآمدهاند. شاید تهران فقط مکانی است که همه جمع شدهاند و کار میکنند. دید خیلی از مخاطبان و منتقدان تا جایی که من فهمیدم نسبت به آثاری که از شهرهای دیگر به جشنواره آمده بودند خیلی مثبتتر از آثار تهرانی بود».
عظیمی در ادامه گفت: «سیاستگذاریهای غلط و برخی کمبودها باعث شده تئاتر در تهران متمرکز باشد. البته این نکته را از یاد نبریم که تئاتر در سایر کشورها هم به این صورت نیست که در همه شهرها و به یک اندازه امکانات و علاقهمندی نسبت به تئاتر وجود داشته باشد. مثبتترین نکته ازنظر من در حال حاضر این است که ما در کنار هم نشستهایم و جشنواره فجر افتخار میکند که شما به این جشنواره آمدهاید و نمایشی روی صحنه داشتید».