“ شما هم میخواین برید توو؟ دیگه مثل قدیما نیست ، خیلی سخت شده توو رفتن ، باید پیگیر بود ”

“ برفی بچه گرگی است که قرار است رئیس بعدی گله گرگهای جنگل توسکا شود او بسیار قوی و شجاع است اما روزی که با پدرش به جنگل می رود تا تمرین شکار کند صدایی می شنود که زندگیش را دگرگون می کند. ”

“ نمایش «گربه جان» اقتباسی از داستان «گربه» اثر هوشنگ مرادی کرمانی از مجموعه داستان های قصه های مجید است. نمایش از جایی آغاز می گردد که سال ها گذشته و مجید مرد بزرگی شده و همه چیز برایش تغییر کرده. ”

“ در شب تولد شاهزاده که مصادف با اولین شب زمستان و شب یلداست شاهزاده دستور می‌دهد هرکس یک سبد گل پامچال بهاری بیاورد شاهزاده در ازایش یک سبد سکه طلا جایزه می‌دهد و ... ”

“ من نمی‌تونم اون رو دعوت کنم به جایی که هیچی منتظرش نیست! ”

“ این نمایش‌ درامی است از یک قطعه تاریخی از زندگی مردی دانشمند که اثبات می‌کند خورشید ثابت است و این زمین است که دور آن می‌چرخد. ”

“ سربازی که مرگ هم او را پس میزند ... ”

“ لکه ای مشکی در سازمان سفیدکننده پیدا می شود... ”