در حال بارگذاری ...
گزارش برگزاری نهمین نشست کارگروه تخصصی نقد تئاتر جشنواره سی و پنجم فجر

در جستجوی عشق: «برگرد مرا ببین» و تلاش برای بازنمایی هنر فراگیر

فاطمه رستمی

اجرای محیطی «برگرد مرا ببین» نوشته و کارگردانی مشترک سعید بهنام خانیکی، شیرین فرشباف، نسیم ریاضی اثری از گروه «کارما» در بخش مسابقه تئاتر بیرونی جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اجرا شد. امین عظیمی به عنوان دبیرکارگروه نقد جشنواره ، اضغر دشتی منتقد و کارگردان و گروه اجرایی این اثر میهمان عمارت روبرو بودند.

 

نسیم ریاضی: قصد نداشتیم عشق را نمایش دهیم

نسیم ریاضی یکی از کارگردانان نمایش «برگرد مرا ببین» در ابتدا درباره تجربه کارگردانی سه‌نفره گفت:‌ «ما از سال‌ها قبل یکدیگر را می‌شناختیم و در دانشگاه سعید بهنام هم‌دانشگاهی ما بود و از همان سال‌های دانشگاه باهم کار می‌کردیم. در 15 سال گذشته در مقاطع مختلف و سفرهایی که به ایران داشتیم کارهایی انجام می‌دادیم. طبیعتاً کارگردانی سه‌نفره مشکلاتی دارد، اما ما باهم کنار می‌آمدیم».

ریاضی گفت: «ما اصلاً قصد نداشتیم عشق را نمایش دهیم. کتاب قطعاتی از یک سخنرانی عاشقانه» نوشته رولان بارت اثری فلسفی است. مجموعه‌ای از سخنرانی‌هایی از بارت درباره عشق. این گفته‌های دانشگاهی بارت جدا از هم بوده و مربوط به یک جلسه نیست».

او گفت: «ایده شکل‌گیری اثر از جایی آغاز شد که شیرین فرشباف با معرفی این کتاب ایده اولیه را در ذهن ما ایجاد کرد البته قصد ما اصلاً اجرا نبود، بلکه فقط می‌خواستیم خوانشی از آن داشته باشیم. ابتدا به شیرین گفتم بخش نمایشی را تو کارکن و بخش تجسمی را من کار می‌کنم. ترجمه‌ای که در بازار وجود دارد، ثقیل بود و خواستیم ساده کنیم تا مخاطب درک کند و اگر دلش خواست برود کتاب را بخواند. منقطع احساس شدن اجرا شاید به همین دلیل باشد. می‌خواستیم برداشتمان از اثر واضح به مخاطب منتقل شود».

نسیم ریاضی درباره پرفرمرهای اجرای «برگرد مرا ببین» توضیح داد: «ما ابتدا چند پرفرمر داشتیم که بیشتر صحنه یار بودند و... چندنفری برای نور صحنه‌ها بودند و... وقتی به اتود مشاجره می‌رسیدیم بد می‌شد و دوست نداشتیم. کم‌کم به سمت دیگری رفتیم و بعد با آن‌ها تمریناتی کردم. حالا فکر می‌کنم صحنه مشاجره‌ها بهترین صحنه‌های ما شده است. این تمیز بودن اجرای صحنه‌های مشاجره به دلیل تمرینات زیاد پرفورمرهاست».

شیرین فرشباف: خودمان را در بخش‌های مختلف کتاب می‌دیدیم

شیرین فرش باف تحصیل‌کرده تئاتر و یکی از کارگردانان نمایش «برگرد مرا ببین» است. او درباره این تجربه گفت:‌ «قبل از اینکه پروژه وارد مرحله تمرین شود و با بازیگران قرار بگذاریم و کارمان شروع شود. یک سال و نیم در مورد متن و شکل‌گیری ایده‌ها حرف می‌زدیم. ایده‌های اولیه ما در تمرینات تغییر می‌کرد و در هر جلسه تعیین می‌شد که چه کسی چه‌کاری انجام دهد».

فرشباف گفت: «وقتی متن را خواندیم اولین چیزی که به ذهن می‌رسید، این بود که خودمان را دریکی از بخش‌های کتاب پیدا می‌کردیم؛ و وقتی به قسمت‌هایی از متن می‌رسیدیم که تصاویری در ذهن داشتیم، به بقیه می‌گفتیم و ثبت می‌کردیم و بعد برایش طراحی می‌شد. این خیلی به ما کمک کرد که بر اساس ایده‌هایی که هنگام خواندن متن داشتیم، ساختار سازی کنیم که از چه ابتدایی به چه انتهایی می‌توان رسید».

 

سعید بهنام : درگیری بینش‌های هنری مختلف لذت‌بخش بود

سعید بهنام یکی دیگر از کارگردانان نمایش درباره شکل‌گیری ایده چنین اجرایی گفت: «وقتی در یک اثر از مدیوم‌های مختلف استفاده می‌شود، یک نفر پنج تخصص را در حد ایده‌آل ندارد و نیاز است یا تک‌نفره کارکرد و متخصص‌هایی را اطراف خود جمع کرد که درنهایت بازهم مشخص است کار چندنفره انجام می‌شود. وقتی ما حس کردیم کارمان می‌تواند چندرسانه‌ای باشد و در مدیوم‌های مختلف اجرا شود، هرکس متناسب با تخصص خود بخشی از کار را بر عهده گرفت و همکاری مشترکی ازاین‌جهت شکل گرفت».

او افزود: «آن‌قدر این بخش‌های مختلف درهم‌تنیده بود که درنهایت همه مایکی شده بودیم و همه باهم بخش‌ها را باهم پیش می‌بردیم. کار آسانی نبود و بینش هنری ما باهم فرق داشت، اما چیزی که لذت‌بخش بود همین درگیری و تلاش برای یکی شدن ما بود. گاهی یکی از ما بر نظر خودش می‌ایستاد گاهی هم متقاعد می‌شدیم و... درنهایت فکر می‌کنم نتیجه لذت بخشی برای هر سه نفر ما در پی داشت».

بهنام درباره اجرای فراگیر توضیح داد: «ما پیروی از قوانین تئاتری نداشتیم و دنبال روایت و درام هم نبودیم. هنر امروز به سمتی می‌رود که می‌گوید اگر تئاتر باستان روی بینایی و شنوایی مخاطب کار می‌کند و شکل کلاسیک آن را می‌فهمیم، چرا نباید با حس‌های دیگر او  را درگیر کنیم؟! ما هم به نظریه اثر فراگیر وفادار بودیم، هم این نگاه تازه به هنر را در نظر داشتیم. در اجرای خانه وارتان صاحبان خانه وارتان وقتی دیدند در آن معماری اتفاقاتی خارج از زندگی معمول رخ می‌دهد، تعجب می‌کردند و برایشان جالب بود که مثلاً در پذیرایی خانه آن‌ها صحنه دوستت دارم اتفاق می‌افتد!».  

 

اصغر دشتی: بیان مسئله مهم است نه بزرگ کردن آرتیست!

اصغر دشتی کارگردان و مدرس تئاتر به‌عنوان منتقد مدعو در این نشست حضور داشت. او در مورداجرای «برگرد مرا ببین» گفت: «قبل از اینکه اجرای «برگرد مرا ببین» را تماشا کنم، زمانی که متوجه شدم قرار است بر اساس نوشته رولان بارت اجرایی صورت گیرد و فضای نمایش هم ساختمان قدیمی‌ساز است، ابتدا نگران شدم. فکر می‌کردم چگونه هم‌نشینی در اجرا صورت می‌گیرد و... من دو بار در خانه وارتان این اجرا را دیدم و یک‌بار در گالری آریانا. نکته‌ای که در این اجراها قابل‌تأمل است، تبدیل نوشته‌ای شاعرانه با ظاهری غیر دراماتیک به یک نمایش بود. رفتن به سراغ شاعرانه دیگری که کانسپت عاشقانه و دراماتیک دارند، کار دشواری نبود، اما «سخن عاشق» نوشته رولان بارت چنین ویژگی ندارد».

او گفت: «من به‌طورکلی در مورد نمایش «برگرد مرا ببین» احساس خطر می‌کردم. زمانی که مخاطب به سمت اجرا می‌رود، می‌بیند که اجرا توانسته وحدتی در عین کثرت ایجاد کند و اصلاً خودش را در خطراتی که آن را تهدید می‌کرد به دام نمی‌اندازد. در زمانه‌ای که ما زندگی می‌کنیم، مسئله‌ای مثل عشق که نمی‌دانیم کجا باید دنبالش بگردیم؛ در دنیای معاصر یا کهن‌الگوها؟! من نمی‌دانم کانسپت موردنظر این گروه امروز در تهران چقدر زیست می‌کند و وجود دارد؟! برخورد فردی من با اجرا این‌گونه بود که حس می‌کردم به تاریخچه رجوع داده می‌شوم نه به تجربه اکنون».

دشتی در مورد پیوند دراماتیک بین عناصر چنین اجرایی توضیح داد: «در نمایش «برگرد مرا ببین» فرم اجرایی وجود دارد. اجزا تلاشی نمی‌کنند حرکت رو به بالا یا پایین داشته باشند. این ساکن عمل کردن به نظر می‌رسد تعمدی باشد. ما می‌توانیم این سکون را درک کنیم، درعین‌حال اثر قدرت حمل کردن همه پیچیدگی‌های کانسپتش را ندارد. ظاهراً کانسپتی پیچیده برای ما ساده می‌شود، اما قابل‌درک نمی‌شود. من بین قابل‌درک شدن و قابل‌باور شدن تفاوت قائل هستم. آرتیست‌های این اثر در اجرا به ثمر می‌رسند، اما همه کانسپت ها حمل نمی‌شود و این نکته در حالی است که اجرای «برگرد مرا ببین» بدون کانسپتش تماشایی نیست. من از سعید بهنام خواستم متن اجرا را برای من بفرستد و وقتی آن را خواندم، دیدم نظمی که در متن نوشته‌شده برای اجرا از روی رمان «سخن عاشق» وجود دارد، در اجرا هم هست. به همین دلیل هیچ لحظه‌ای از اجرا از لحظات قبل و بعد از خودش وام نمی‌گیرد، درحالی‌که کانسپتی که می‌بینیم نمی‌تواند با این حجم از نظم حرکت کند. اگر هدف اثر تئوریزه کردن عشق بوده، کار کاملی نکرده است».

او افزود: «نمایش در هیچ صحنه‌ای خودنمایی ندارد و تکنولوژی بیهوده مخاطب را درگیر نمی‌کند و از مسئله اجرا کوچک‌تر است و ابزاری برای بیان مسئله است نه برای بزرگ کردن آرتیست».

 




نظرات کاربران