در حال بارگذاری ...
هلند- تهران

گزارش نشست بررسی اجرای «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» در عمارت روبرو

فاطمه رستمی

ششمین جلسه کارگروه نقد سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با حضور آروند دشت آرای کارگردان نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن»، سیسیل برومر دراماتورژ و النورا هردر تهیه‌کننده این اثر و همچنین «هاجر سعیدی نژاد » منتقد و عضو کارگروه ، صبح روز جمعه ۸ بهمن با مدیریت امین عظیمی در عمارت روبه‌رو برگزار شد. در ابتدای جلسه ، النورا هردر، تهیه‌کننده نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» و تولیدات آن توضیحاتی داد.

 

 النورا هردر: تهیه کننده جاده را برای گروه صاف می کند

 النورا هردر تهیه کننده نمایش گفت: «من اهل هلند هستم. سال 2013 به ایران آمدم و با کمپانی هنری ویگول آشنا شدم. البته با آروند دشت آرای و مارین ارتباط شخصی دارم به این دلیل که مارین دخترم و آروند همسر دخترم است. سه سال پیش ورژنی از نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» را در ایران با بازیگرانی از هلند، انگلیس، آلمان و ایران اجرا کردیم بعد به هلند رفتیم و بعدازآن سیسیل برومر هم به‌عنوان دراماتورژ به ما اضافه شد».

او درباره نقش تهیه‌کننده در این اثر و به‌طورکلی در تولید تئاتر در اروپا توضیح داد: «مهم‌ترین نکته این است که تهیه‌کننده آسان‌سازی کند و شرایط را برای طی شدن مراحل تولید ایده‌ها برای گروه راحت‌تر کند. پس من به‌عنوان تهیه‌کننده می‌خواهم جاده را صاف کنم، اما زمانی می‌توانم این کار را انجام دهم که به آن باور داشته باشم، یعنی اثر را قبول داشته باشم. همچنین ما تهیه‌کننده‌ها باید مواظب باشیم که پروژه بی‌دلیل بزرگ نشود. این مشکل همیشه وجود دارد و تهیه‌کننده باید حواسش باشد که محدودیت‌هایی وجود دارد و باید همه‌جانبه مسائل را کنترل کرد و خطر عریض و طویل شدن پروژه‌ها همیشه هست».

او گفت: «تولید نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» سخت بود به این دلیل که من در هلند زندگی می‌کنم و اولین اجرای ما در تهران تولید می‌شد و بخش زیادی از تولید در تهران صورت می‌گرفت. نقش من این بود امکان‌سنجی بین‌المللی انجام دهم. من در تجربه بعدی اجرای نمایش، سیسیل برومر را به گروه معرفی کردم به این دلیل که می‌خواستم اجرایی که در هلند انجام می‌شود پرسپکتیو دیگری داشته باشد و گروه بتواند راحت‌تر به خواسته‌اش برسد. وقتی طرح اجرایی هست، ایده‌ها شکل می‌گیرد و همه مراحل طی می‌شود، آن‌وقت باید به همه پول داد و این اصلاً آسان نیست! به این دلیل که این اجرا شاخه‌های مختلف در کشورهای مختلف دارد و در هر کشوری می‌گویند کمی به آنجا تعلق دارد، مثلاً کمی هلندی است، پس کمی کمک می‌کنیم، در ایران هم به همین ترتیب بود. نکته دیگر اینکه فکر می‌کنم خیلی مهم است به فستیوال‌های مختلف برویم به این دلیل که جشنواره‌ها بودجه دارند و می‌توانند ما را حمایت کنند و ما رشد می‌کنیم. برنامه بعدی گروه ما رفتن به کشورهای نروژ و آلمان خواهد بود».

 

سیسیل برومر:‌ چه چیزی تئاتر را یگانه می‌کند؟!

سیسیل برومر دراماتورژ نمایش است و بعد از اجرای اول اثر به گروه اضافه‌شده است. او درباره همکاری خود و تجربه‌هایی که به دست آورده است گفت: «من از طریق تهیه‌کننده به پروژه ملحق شدم برای اینکه بتوانم پروژه را برای تماشاچی هلندی تطبیق دهم. آروند دشت آرای فیلم اجرای قبلی را به من نشان داد و گفت از کانسپت اولیه اجرا هنوز راضی نیست. من به‌عنوان دراماتورژ هلندی اولین سؤالی که پرسیدم این بود که تو چه فرمی را احتیاج داری برای اینکه به آن چیزی که در ذهنت داری نزدیک شوی؟ اگر بخواهیم به عمق نمایشی که می‌خواهید بسازید بروید، ابتدا باید با خودتان صادق باشید. ما در مورد این صحبت کردیم که انگیزه واقعی آروند دشت آرای از ساخت چنین نمایشی چه بوده؟ بعد از چندین جلسه صحبت خیلی عمیق به‌جایی که هستیم رسیدیم که شامل مقدمه‌ای درباره تحقیق است و در شکل و فرم سعی می‌کند موضوعات موردنظر را به بحث بگذارد».

او گفت: «دراماتورژی از قرن 19 میلادی شروع‌شده و نکته مهم و قابل‌توجه در دراماتورژی، ساختار و زنجیره معانی است که همه عناصر اجرا ساخته می‌شود و نباید ازهم‌گسسته باشد. یک نمایش فقط متن نیست، صدا، حرکات و تصاویر و... هم موردبررسی قرار می‌گیرد که همه در راستای ساخت معنا هستند. مهم‌ترین نکته در این روزها این است که ارتباط با تماشاگر امروزی چگونه باید باشد؟ بعدازاینکه تلویزیون و اینترنت و... آمده باید فکر کنیم چه چیزی تئاتر را یگانه می‌کند؟! پس دراماتورژی واقعاً برای این است که مخاطب برای اجرای زنده منحصر به فرد جستجو کند. در نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» یکی از مهم‌ترین المان‌هایی که در نمایش به چشم می‌خورد، زنده‌بودن اجرای تئاتر است که در ساختار کلی اثر وجود دارد».

سیسیل افزود: «ما می‌خواهیم مدام بین واقعیت و داستان حرکت کنیم و تماشاگر اغوا شود. البته می‌دانم که جابه‌جایی بین این دو مرز برای او آسان نیست. برای همین آروند تصاویر استعاری را به اجرا اضافه کرد. مثل صحنه‌ای که همه در اجرا فیریز می‌شوند تا تماشاگر را دعوت کند آن‌ها را به‌عنوان یک سمبل نگاه کند».

او ادامه داد: «شما در ایران نسبت به ما بیشتر در واقعیت زندگی می‌کنید که می‌تواند برآیندی از واقعیتی دیگر باشد. نکاتی وجود دارد که برای دراماتورژ خیلی مهم است. آروند به تماشاچی اجازه داد از ابتدای نمایش شروع به سؤال پرسیدن کنند. مخاطبان دقیقاً همان سؤالاتی را پرسیدند که نغمه ثمینی در متن نوشته بود! شما خوشبختید که ثمینی را در کشورتان دارید. ما اصولاً شناخت و تصویر عجیب‌وغریبی از ایران در ذهن داریم و وقتی برای کار به ایران می‌آمدیم، می‌گفتیم می‌رویم بازیگران و کارگردانان ایرانی ببینیم! البته می‌دانید این در حالی است که هلندی‌ها که خودشان را خیلی قبول دارند. پس سخت بود با این واقعیت مواجه شدند که نه ایرانی‌ها خیلی هم با ما فرق ندارند! اجرای ما به این‌گونه است که با پرسیدن سؤالات بازیگران نمایش را می‌سازند و با پیش قضاوت‌هایی مواجه می‌شوند. پس به این دلایلی که گفتم تجربه در هلند و ایران کاملاً متفاوت بود».

 

آروند دشت آرای: درباره تصویرت از واقعیت‌ها تجدیدنظر کن!

آروند دشت آرای و کمپانی ویرگول فعالیت‌های بین‌المللی زیادی داشته و اجرای «لندن، رم، تهران، آمستردام» یکی از نمونه‌های موفق پیش از «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» بود. دشت آرای درباره کارگردانی این تجربه نمایشی گفت: «اتفاقی که برای من در این نمایش افتاد تجربه همکاری با سیسیل به‌عنوان دراماتورژ بود. ماسال‌های زیادی است کار تئاتر می‌کنیم، اما دراماتورژی سیسیل کاملاً متفاوت بود. در هر جلسه می‌دیدم چیزهایی هرس شده و نکات تازه‌ای اضافه‌شده و او روی چیزی که باید متمرکز بود. دغدغه اصلی من در این اجرا اول بررسی مسائلی بود که به سوتفاهمات بینا فرهنگی می‌پردازد، اما من هرچه تلاش می‌کردم و پیش می‌رفتیم، احساس می‌کردم هنوز عمیق نشده‌ایم. دوست داشتم مخاطب فرق بین قصه و واقعیت را گم کند و تبدیل شود به کارآگاهی که مدام در حال تلاش است که بفهمد چه چیزی واقعی است و چه چیزی واقعی نیست؟! درنهایت می‌خواستیم بگوییم درباره تصویرت از واقعیت‌ها تجدیدنظر کن. با نغمه ثمینی و سیسیل چندین بار متن نوشتیم و دور انداختیم. ابتدا می‌خواستم زندگی خودم، ازدواجم، مرگ تئاتر و... را موردبررسی قرار دهم تا اینکه درنهایت به این فرم رسیدیم که در دوران رزیدنتی در هلند چندنفری که در این دوره بودیم به این فرمت اجرایی رسیدیم».

دشت آرای گفت: «ما همیشه ایده‌های این‌چنینی داشته‌ایم و حالا توانستیم به‌وسیله دراماتورژی صورت گرفته آن را اجرا ببریم. این اثر برایم یکی از تجربیات راضی‌کننده است به این دلیل که چند عنصر کنار هم کامل شد. اول‌ازهمه وجود نغمه ثمینی بود که ایده‌های ما را به متن تبدیل می‌کرد، بعد وجود سیسیل به‌عنوان دراماتورژ بود که متن را اصلاح می‌کرد و معنای ساختار را شکل می‌داد. همچنین ما تهیه‌کننده داشتیم که سیسیل را به ما وصل کرد. در همین حین به دلیل ازدواج من و مارین و حس تجربه زندگی بینا فرهنگی بستری بود برای صحبت راجع به چنین دغدغه‌هایی».

او افزود: «در این اجرا فارغ از اتفاقات نمایشی، به نظر یک‌باره نوعی مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی ایجاد شد. در اجرای ایران تجربه عجیب این بود که مخاطبان باور نمی‌کردند این نمایش تمرین نشده است درحالی‌که در هلند وقتی به افراد می‌گفتیم تمرین نکرده‌ایم، باورشان می‌شد. اینجا وقتی مخاطب می‌فهمید که می‌تواند سؤال بپرسد واقعاً با یک خشونت و حمله درونی نسبت به ما این کار را می‌کرد و متوقع بود همه جور سؤالی را بپرسد!».

 

هاجر سعیدی پور: درخواست واکنش از مخاطب جذاب است

سعیدی پور منتقد جلسه در ادامه درباره اجرای نمایش «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» گفت: «ضرورت آشنا شدن مخاطب ایرانی با این اجراها به‌خوبی ملموس است. این ضرورت می‌تواند ضرورتی اجتماعی هم تعریف شود. وقتی مخاطب ما در بخش‌هایی با مفاهیمی مثل وانموده ها، استعاره‌ها و اغواگری راوی مواجه می‌شود در زندگی اجتماعی هم می‌تواند به آن چیزهایی که از طریق گفتمان اجتماعی به او وارد می‌شود شک کند. فکر می‌کنم مخاطب ما امروز وقتی با تئاتر مواجه می‌شود، معمولاً سعی می‌کند فرآیند سنتی تئاتر را داشته باشد؛ یعنی روایت را ببیند، فریب بخورد و از اینکه فریب‌خورده راضی از سالن خارج شود. گویی که پذیرفته بازنمایی برابر با واقعیت است؛ بنابراین چنین اجراهایی همین نقطه را که مخاطب از آن احساس آرامش می‌کرد را هدف قرار می‌دهد، در آن لحظه مخاطبی که احساس کرده با پدیده‌ای مواجه می‌شود که شبیه سابق نیست، تازه عمل تئاتر اتفاق می‌افتد. این نوع تئاتر بیش از آنکه بخواهد واقعیتی را بیان کند، فرآیند تئاتر را به مخاطب نشان می‌دهد. دست گذاشتن روی نقطه‌ای که مخاطب همیشه ازآنجا احساس آرامش می‌کرد، به آگاهی اجتماعی هم می‌رسد در ایران این کارکرد اهمیت بیشتری دارد به این دلیل که مخاطب ایرانی باوجود فضای بسته سیاسی در کشور بیشتر در مواجه با روایت‌های تثبیت‌شده است و در وضعیت ما که دورترین هستیم از آزادی‌ها، مخاطب این‌طور مورد خطاب واقع شد که بیشتر کنش گر باش، بیشتر شک کن و... این ویژگی خیلی خوب است و وقتی تئاتر به مخاطب می‌گوید صرفاً پذیرنده نباش و واکنش نشان بده، خیلی جذاب است».




نظرات کاربران